آرمیتاآرمیتا، تا این لحظه: 11 سال و 9 ماه و 14 روز سن داره

آرمیتا فرشته ناز مامان

16 ماهگی

دختر گلم وارد 16 ماهگی شد با وزن 12.300 کلماتی که میگی ابیتا=ارمیتا / مامان/بابا/بابایه=بابایی/مامانه=مامانی/خایه=خاله/دادایی=دایی/عمی=عمه/ عدیس=عزیز/ددر/ابه=اب/اب باسی=اب بازی/تابا=تاب/نوو=نون/اموم=حموم/بچه/کوو=کو؟/بیا/ بشی=بنشین/بپوشو=بپوشون/نی نی/ ادوو=الو/ دلام=سلام/ کیه/باسی=بازی/هاپو/پیشی/جوجو/ببعی/خسی=خرسی/به به/باست=ماست/اوداد=افتاد/تسید=ترسید اناس=الناز/اجت=حجت/رفت/میسی=مرسی/چش=چشم/ناسی=نازی/گوش/باباخ=دماغ/مو/بده/گاکی=لاکی می ام =میام/باباسی=باب اسفنجی/آبی/کوپایه=قورباغه/اسب/مایی=ماهی/بوخو=بوخور/ دوب=توپ/شیب=سیب/انگوو=انگور/چایی/گول=گل/اشو=انگشت/شب به=شب بخیر/بوچه=مورچه/ کبش=کفش/گند=قند/آشو...
3 آذر 1392

دختر کنجکاو

دخترم هیچ علاقه ای به بازی با اسباب بازی هاش نداره و دوست داره با وسایل خونه بازی کنه بقیه در ادامه مطلب ...
3 آذر 1392

مسافرت کیش

مامان گلم شما برای اولین بار سوار هواپیما شدی و من قفلش خیلی استرس داشتم همش نگران بودم اذیت بشی ولی خدارو شکر خانم بودی و بعد یک ربع خوابت برد وقتی رسیدیم به زور با بابا بیدارت کردیم قربون دختر خوش خوابم برم حالا چند تا عکس از سفر کیش بابا برای شما ی بیسکوئیت خرید که خیلی دوست داشتی میخوردی اینم ارمیتا که با بیسکوئیت مورد علاقش تمام صورت و دستاشو کثیف کرده     ...
3 آذر 1392
1